کنایه از زور و قوت نمودن. (آنندراج) : گوشه گیران تن بزحمت بی محابا کی دهند چون شناور سینه را در موج دریا کی دهند. میرزا رضی دانش (از آنندراج). ، (اصطلاح بنایان) جلو آمدن دیوار یا سقف
کنایه از زور و قوت نمودن. (آنندراج) : گوشه گیران تن بزحمت بی محابا کی دهند چون شناور سینه را در موج دریا کی دهند. میرزا رضی دانش (از آنندراج). ، (اصطلاح بنایان) جلو آمدن دیوار یا سقف
دانه دادن به مرغ. دادن دان. غذا دادن به طیور از حبوب و شبه آن: زق، چینه دادن مرغ بچه را بمنقار. (تاج المصادر بیهقی). عدار، چینه دادن مرغ بچه را به منقار. (تاج المصادر بیهقی). زغل، چینه دادن مرغ بچه را به منقار. (منتهی الارب)
دانه دادن به مرغ. دادن ِ دان. غذا دادن به طیور از حبوب و شبه آن: زق، چینه دادن مرغ بچه را بمنقار. (تاج المصادر بیهقی). عدار، چینه دادن مرغ بچه را به منقار. (تاج المصادر بیهقی). زغل، چینه دادن مرغ بچه را به منقار. (منتهی الارب)
آرایش دادن و آراستن. (ناظم الاطباء). آراستن. پیراستن کسی یا چیزی را: در رعایت آنچه ما آن را درنظر تو زینت داده ایم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 313). زینتی در خاکساری داده ام صفحۀ تن را به افشان غبار. ملامفید (از آنندراج). رجوع به زینت ودیگر ترکیبهای آن شود
آرایش دادن و آراستن. (ناظم الاطباء). آراستن. پیراستن کسی یا چیزی را: در رعایت آنچه ما آن را درنظر تو زینت داده ایم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 313). زینتی در خاکساری داده ام صفحۀ تن را به افشان غبار. ملامفید (از آنندراج). رجوع به زینت ودیگر ترکیبهای آن شود